میلاد پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت ،باقر العوم ،امام محمد باقر (ع) را به همه مسلمانان جهان تبریک وتهنیت عرض می نمایم .
دانش آموزان دبستان شاهد از هنرستان کشاورزی اردبیل دیدن
نمودند. مطالبی که در کتاب علوم تجربی ودرس مطالعات اجتماعی خوانده بودند،از نزدیک با انواع خاک ، نفوذ پذیری آب در خاک ورشد گیاهان در انواع خاک ها ، گلخانه و . . . ازهنرستان بازدید نمودند . یه درس واقعی زندگی برای دانش آموزان ما . ضمنا از مدیریت هنرستان وکارکنان زحمتکش که صمیمانه با ما همکاری نمودند تقدیر وتشکر می شود .
تکلیف آزمون پایه ششم هم مشخص شد
نویسنده : بهمن قره داغی - ساعت ٧:٤٧ ق.ظ روز ٢٦ فروردین ۱۳٩٤
متن نامه ابلاغی دفتر آموزش دبستانی به استان ها :
با سلام و احترام ؛ از آنجا که واحد های آموزشی و آموزگار
ملزم است ، گزارش پیشرفت تحصیلی- تربیتی دانش آموز را
در هر ماده درسی بر اساس ارزشیابی های به عمل آمده
فرایندی (کتبی ، شفاهی و عملی ) و اطلاعات جمع آوری شده
در پوشه کار و دفتر مدیریت فرایند های کلاسی، تحلیل و تفسیر
نموده و در طول هر نوبت با توجه به اهداف آن درس، در دو
نمون برگ الف و ب مصوب در سیصد دهمین جلسه کمیسیون
اساسنامه ها و مقررات تحصیلی شورای عالی آموزش و
پرورش به تاریخ 23/10/93 به شکل توصیف عملکرد
و مقیاسهای رتبه ای خیلی خوب، خوب، قابل قبول، نیازمند
آموزش و تلاش بیشتر و نیازمند آموزش و تلاش مجدد ،
توصیف و گزارش کند.
بر این اساس انتظار می رود استان ها در نوبت دوم و شهریور
، برای دانش آموزان پایه ششم ، گزارش پایانی پیشرفت
تحصیلی– تربیتی (فرم الف –ب ) بر اساس بررسی های طی
سال تحصیلی و عملکرد آزمون پایانی با در نظر داشتن موارد
زیر، اقدام نمایند:
توهمی به نام بازگشت نمره به کار نامه دانش آموزان ابتدایی
ارزشیابی کیفی توصیفی الگویی است که هدف آن کمک به بهبود یادگیری و تحقق بهتر اهداف آموزشی و فراهم آوردن شواهد لازم برا ی تصمیم گیری در باره ارتقا دانش آموز است . الگویی که در آن نه صرفا به فرایندها پرداخته می شود و نه خاص به نتایج، بلکه ترکیبی از هردو هدف را ، دنبال می کند . بر این باور گزارش پیشرفت تحصیلی در دوه ابتدایی ( پایه اول تا ششم )، یا همان بازخورد پایانی ، که معلم با عنایت به وظیفه ی پاسخگویی ،در دو یا سه نوبت از سال تحصیلی (دی ماه و خردادماه و در صورت لزوم شهریورماه) با توجه به تفاوت های فردی دانش آموز و با استفاده از شواهد و اطلاعات جمعآوریشده در پوشه کار و سایر مستندات مثل رویداد نگاری، دفتر مدیریت فرایندهای یادگیری و...، جهت ارائه به ذینفعان (والدین، دانشآموز و مدیریت مدرسه) تکمیل مینماید. نیز طبق آخرین مصوبه یعنی سیصد دهمین جلسه کمیسیون اساسنامه ها و مقررات تحصیلی شورای عالی آموزش و پرورش به تاریخ 23/10/93 به شکل توصیف عملکرد (فرم الف) و مقیاسهای رتبه ای خیلی خوب، خوب، قابل قبول، نیاز به آموزش و تلاش بیشتر و مجدد ( فرم ب) توصیف و گزارش خواهد شد . لذا این جمله که بازگشت نمره به کارنامه دانشآموزان ابتدایی از کجا آمده و چرا ارائه و چه هدفی را دنبال می نماید و .... در جای خود قابل تامل و البته بسی تاسف است.
این خبر راهم خبرگزاری ها ، به مصداق مثل «کاه کوه کردن»و یک ‹‹ کلاغ چهل کلاغ کردن » بیش از واقعیت آن، بزرگ کردند و که البته این ذات ژورنالیست غیر متعهد است به هر حال ما نشنیده می گیریم و شما نیز هم .
این مطلب از وبلاگ جناب آقای دکتر قره داغی کپی شده است .
این پست ثابت است .tarivehm@yahoo.com :ایمیل
چندنکته جهت یاد آوری برای خودمان در زندگی روزمره
* مردم اغلب غیرمنطقی ، خود محور و متعصب هستند .
در هر حال آنها را ببخش .
* اگر مهربان باشی مردم تورا متهم می کنند که پشت این مهربانی ها هدف های
خودخواهانه پنهان شده است .
در هر حال تو مهربان باش .
* اگر موفق شوی دوستان دروغین و دشمنان واقعی بدست خواهی آورد .
در هر حال موفق شو .
* اگر صادق و صریح باشی ممکن است تورا فریب دهند .
در هرحال تو صادق باش .
* چیزی را که برای ساختنش سال ها تلاش کرده ای می توانند در یک شب نابود کنند .
در هر حال تو بساز .
* اگر آرامش و خوشبختی را بیابی مورد حسد واقع می شوی .
در هر حال به دنبال خوشبختی باش .
* کار خوب امروز تو را اغلب افراد فردا فراموش می کنند .
در هر حال تو کار خوبت را دنبال کن .
* بهترینها را به دنیا بده واین ممکن است هرگز کافی نباشد .
در هر حال تو بهترین ها را به دنیا بده .
* می دونی در آخر هرچی بوده بین تو و خداست .
در هر حال هیچ کدوم بین تو و آنها نبوده
نتایج جشنواره ی جابربن حیان راه یافته به استان
پروژه های جابر ابن حیان | نام پروژه | مدرسه | نفرات منتخب |
مدل | اشک زمین | سبحان | امین محمدزاده ، آراز بنیادی ، بنیامین روح نواز |
فرمانده بدن | عادل سرائی | الینا نعمت زاده ، نگین مجیدی ، طناز علیپور | |
چگونگی تشکیل نور | صلواتی زاده | آیلار بادیار ، آوا مصن دوست | |
تحقیق | سفرنامه ی آب | شاهد پسرانه | مهدی فلاحتی ، سبحان سزایی |
گیاهان دارویی استان اردبیل | راهیان صادق | محمد محراب محمدی | |
گم نشوم | امام حسن مجتبی | عطا سفرنژاد | |
نمایش |
چشمه ی سحر آمیز | علی اصغر | محمد پاشایی ، امیررضا بابایی ، محمد حسین برزگر |
شناخت مواد | فرهنگ | زهرا خلیل زاده ، اسما دشتی ، مریم رسولی | |
فضا و کهکشان | سما | جواد نعیمی ، ذوالقدری ، مهدی صباحی | |
آزمایش | آسانسور آب | شاهد دخترانه | مهدیه انجمنی ، شادان صبور ، پریا مصطفی زاده |
باتری نوشیدنی | شاهد پسرانه | عرشیا محمدیان | |
سفید | معلم |
مریم پناهی | |
طراحی و ساخت |
سمفونی برای زیر آب | شاهد دخترانه | نیلوفر نور محمدی ، آیناز عاشوری ، مطهره مفهومی |
ربات آتش یاب | امام حسن مجتبی | محمدعلی علیزاده ، محمد حسین حاج زاده ، پیام صادق نیا | |
موشک بادی | مقدم احمدی | آیناز شهبازی ، نیلوفر جوادی ، اسما طلوعی |
310اثر از آموزشگاه ها به مرحله ی ناحیه راه یافته بود که پس از چهار روز داوری توسط همکاران محترم وگروه های آموزشی 15 اثر به مرحله استانی راه یافتند. از زحمات همکاران گرامی تقدیر وتشکر می شود .تریوه مدیر گروه های آموزشی
فلسفه نوروز از دیدگاه دکتر علی شریعتی
دکتر شریعتی در کتاب
«کویر» خود در وصف نوروز می نویسد: سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک
جشن ملی است، جشن ملی را همه می شناسند که چیست نوروز هر ساله برپا می شود و هر
ساله از آن سخن می رود. بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟
چرا هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در
علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده «عقل» تکرار را نمی پسندد: اما «احساس» تکرار
را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را
از تکرار ساخته اند: جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و
نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس، و جامعه هر سه دست اندرکارند.
نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو هست که
این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا بک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز
شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر
«آغاز».
جشن های دیگران غالباً انسان را از کارگاه ها، مزرعه ها، دشت و صحرا، کوچه و
بازار، باغها و کشتزارها، در میان اتاق ها و زیر سقف ها و پشت درهای بسته جمع می
کند: کافه ها، زیر زمین ها، سالن ها، خانه ها ... در فضایی گرم از نفت،
روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل های کاغذی، مقوایی، مومی،
بوی کندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها و درهای بسته
فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه
طبیعت می کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا
از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی
پونه، بوی خاک،
شاخه های شسته، باران خورده، پاک ...
نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال آن فرزند
فراموشکار که، سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر خویش را از یاد
می برد، با یادآوری وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت
و تجدید دیدار را جشن می گیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر، در
کنار فرزند و چهره اش از شادی می شکفد اشک شوق می بارد فریادهای شادی می کشد، جوان
می شود، حیات دوباره می گیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود.
تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز
شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها
که پیر می شوند فرسوده و گاه بیهوده رو به توانایی می رود و در هر حال آینده ای
جوان تر و درخشان تر دارد، چه نوروز را ه سومی است که جنگ دیرینه ای را که از
روزگار لائوتسه و کنفوسیوس تا زمان روسو و ولتر درگیر است به آشتی می کشاند.
نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه، خوراک
حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر، تحول، گسیختن، زایل شدن، در هم ریختن و
از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه
پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری، چه چیز می تواند ملتی را، جامعه ای را، در
برابر ارابه بی رحم زمان – که بر همه چیز می گذرد و له می کند و می رود هر پایه ای
را می شکند و هر شیرازه ای را می گسلد – از زوال مصون دارد؟
هیچ ملتی یا یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد: ملت، مجموعه پیوسته نسل های متوالی
بسیار است، اما زمان این تیع بیرحم، پیوند نسل ها را قطع می کند، میان ما و
گذشتگانمان، آنها که روح جامعه ما و ملت ما را ساخته اند، دره هولناک تاریخ حفر
شده است قرن های تهی ما را از آنان جدا ساخته اند : تنها سنت ها هستند که پنهان از
چشم جلاد زمان، ما را از این دره هولناک گذر می دهند و با گذشتگانمان و با گذشته
هایمان آشنا می سازند. در چهره مقدس این سنت هاست که ما حضور آنان را در زمان
خویش، کنارخویش و در «خود خویش» احساس می کنیم حضور خود را در میان آنان می بینیم
و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنت هاست.
در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه نورزهایی که
هر ساله در این سرزمین بر پا می کرده اند، حاضر می یابیم و در این حال صحنه های
تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق می
خورد، رژه می رود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا می
داشته است، این اندیشه های پر هیجان را در مغز مان بیدار می کند که: آری هر ساله
حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار
شعله های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما
نوروز را جدی تر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه بر افراشته بودند و مهلب خراسان را
پیاپی قتل عام می کرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکده های سرد و
خاموش نوروز را گرم و پر شور جشن می گرفتند.
تاریخ از مردی در سیستان خبر می دهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را
در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود از قتل عام شهرها و ویرانی خانه ها و
آوارگی سپاهیان می گفت و مردم را می گریاند و سپس چنگ خویش را بر می گرفت و می
گفت: " اباتیمار : اندکی شادی باید " نوروز در این سال ها و در همه سال
های همانندش شادی یی این چنین بوده است عیاشی و «بی خودی» نبوده است. اعلام ماندن
و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانه پیوند با گذشته ای که زمان و حوادث
ویران کننده زمان همواره در گسستن آن می کوشیده است. نوروز همه وقت عزیز بوده است؛
در چشم مغان در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را
عزیز شمرده اند و با زبان خویش از آن سخن گفته اند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که
گفته اند "نوروز روز نخستین آفرینش است که اورمزد دست به خلقت جهان زد و شش
روز در این کار بود و ششمین روز ، خلقت جهان پایان گرفت و از این روست که نخستین
روز فروردین را اهورمزد نام داده اند و ششمین روز را مقدس شمرده اند. چه افسانه
زیبایی زیباتر از واقعیت راستی مگر هر کسی احساس نمی کند که نخستین روز بهار، گویی
نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است. مسلماً آن روز، این
نوروز بوده است. مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز
آفرینش است.
هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است.
مسلماً اولین روز بهار، سبزه ها روییدن آغاز کرده اند و رودها رفتن و شکوفه ها سر
زدن و جوانه ها شکفتن، یعنی نوروز بی شک، روح در این فصل زاده است و عشق در این
روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی
آغاز شده است. اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد، نوروز
را جلال بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه ای استوار از خطر زوال در دوران
مسلمانی ایرانیان، مصون داشت. انتخاب علی به خلاف و نیز انتخاب علی به وصایت، در
غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی آن همه خلوص و ایمان و عشقی
که ایرانیان در اسلام به علی و حکومت علی داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با
جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت: سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق
نیرومند تازه ای که در دل های مردم این سرزمین بر پا شده بود پیوند خورد و محکم
گشت، مقدس شد و در دوران صفویه، رسماً یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان
و همراه با دعاها و اوراد ویژه خویش، آنچنان که یک سال نوروز و عاشورا در یک روز
افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز. این پیری که غبار
قرن های بسیار بر چهره اش نشسته است، در طول تاریخ کهن خویش، روزگاری در کنار
مغان، اوراد مهر پرستان را خطاب به خویش می شنیده است پس از آن در کنار آتشکده های
زردشتی، سرود مقدس موبدان و زمزمه اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می خوانده
اند از آن پس با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل می کرده اند و اکنون علاوه بر
آن با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی او را جان می بخشند و در
همه این چهره های گوناگونش این پیر روزگار آلود، که در همه قرن ها و با همه نسل ها
و همه اجداد ما، از اکنون تا روزگار افسانه ای جمشید باستانی، زیسته است و با همه
مان بوده است ، رسالت بزرگ خویش را همه وقت با قدرت و عشق و وفاداری و صمیمیت انجام
داده است و آن، زدودن رنگ پژمردگی و اندوه از سیمای این ملت نومید و مجروح است و
در آمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت و عظیم تر از همه
پیوند دادن نسل های متوالی این قوم که بر سر چهار راه حوادث تاریخ نشسته و همواره
تیغ جلادان و غارتگران و سازندگان کله منارها بند بندش را از هم می گسسته است و
نیز پیمان یگانگی بستن میان همه دل های خویشاوندی که دیوار عبوس و بیگانه دوران ها
در میانه شان حایل می گشته و دره عمیق فراموشی میانشان جدایی می افکنده است.
و ما در این لحظه در این نخستین لحظات آغاز آفرینش نخستین روز خلقت، روز
اورمزد، آتش اهورایی نوروز را باز بر می افروزیم و درعمق وجدان خویش، به پایمردی
خیال، از صحراهای سیاه و مرگ زده قرون تهی می گذریم و در همه نوروزهایی که در زیر
آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما بر پا می شده است با همه زنان و مردانی که خون
آنان در رگ هایمان می دود و روح آنان در دل هایمان می زند شرکت می کنیم و بدین
گونه، بودن خویش، را به عنوان یک ملت در تند باد ریشه برانداز زمان ها و آشوب
گسیختن ها و دگرگون شدن ها خلود می بخشیم و در هجوم این قرن دشمنکامی که ما را با
خود بیگانه ساخته و خالی از خوی برده رام و طعمه زدوده از شخصیت این غرب غارتگر
کرده است، در این میعاد گاهی که همه نسل های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند با
آنان پیمان وفا می بندیم امانت عشق را از آنان به ودیعه می گیریم که هرگز نمیریم و
دوام راستین خویش را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری ریشه، در عمق فرهنگی
سرشار از غنی و قداست و جلال دارد و بر پایه اصالت خویش در رهگذر تاریخ ایستاده
است بر صحیفه عالم ثبت کنیم .
منبع:
(هبوط در کویر،دکتر علی شریعتی اسفند 1346)
نمونه ای از درس پژوهی جهت استفاده همکاران محترم برای شرکت در جشنواره ی درس پژوهی
ارزشیابی ایمیل:tarivehm@yahoo.com
کیفی توصیفی نمونه برگ خود ارزیابی و والدین سنجی
چکلیست ها کلیات خود سنجی همسال سنجی
آزمون های عملکر دی باز خورد پوشه کار راهنمای گزارش
پیشرفت تحصیلی نمونه گزارش پیشرفت نحوه نوشتن کارنامه چهارم پنجم ششم
از تمامی مدرسان ارزشیابی کیفی توصیفی ناحیه ی یک که زحمت کشیده اند تا این مطالب آماده ودر اختیار کلیه همکاران دوره ابتدایی قرار بگیرد ممنون وسپاسگزارم . باتقدیم احترام : تریوه مدرس ارزشیابی کیفی توصیفی
یکی از چالشهایی که ارزشیابی کیفی توصیفی با آن درگیر است چالش افت
تحصیلی یا به اصطلاح عامیانه آن بیسواد بالا آمدن دانش آموزان است. این
موضوع پیچیدهترین چالشهاست که منشاء انتقادات فراوانی هم شده است.
بسیاری از کارشناسان نظام آموزشی والدین- معلمان مجری با این دستاویز به
نفی و رد این الگوی ارزشیابی میپردازند. معترضان به الگوی ارزشیابی
کیفی توصیفی از منظر افت تحصیلی بر این باورند که ارزشیابی توصیفی به
دلیل نداشتن اهرمهای لازم برای ایجاد رقابت و مقایسه بین فردی موتور
انگیزشی یادگیری دانش آموزان را خاموش کرده یا به حداقل کارآمدی رسانده
است. از این رو دانش آموزان شوقی به یادگیری و تلاش برای کسب دانش ها
و محتوای کتابهای درسی ندارند. اما این که مدعا تا چه حد صحت دارد
باید آن را مورد بررسی و تعمق قرارداد. در این نوشتار به بررسی این مدعا
می پردازیم .
از چند منظر این موضوع قابل بررسی و آزمون است. نخست از منظر نتایج
پژوهشیهای به عمل آمده درباره ارزشیابی توصیفی است. در طول دوران
اجرای آزمایشی و دوران استقرار برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی در نظام
آموزشی که از سال 1282 تا سال 1392 به طول انجامید، برخی پژوهشها و
ارزیابی ها از این منظر درباره الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی به عمل آمد.
این بررسی ها عمدتاً به صورت علی مقایسه ای انجام شده است و دو گروه
دانش آموزان ( ارزشیابی کیفی توصیفی) و ( ارزشیابی کمی) با همدیگر
مقایسه شده اند، از جمع بندی نتایج این پژوهشها نشان میدهند که ارزشیابی
کیفی توصیفی باعث افت تحصیلی نشده است. البته به لحاظ آماری تفاوت
معناداری بین متغییر افت تحصیلی دو گروه دیده نشده است. هرچند برخی
تحقیقات تفاوت را به نفع دانش آموزان ارزشیابی کیفی توصیفی گزارش
کردهاند. بنابراین از منظر تحقیقات صورت گرفته فعلاً شواهدی دال بر افت
تحصیلی در گروه ارزشیابی کیفی و توصیفی دیده نشده است.
اما از منظر دیگری میتوان ادعای افت تحصیلی و خاموش کردن موتور
انگیزشی دانش آموزان توسط ارزشیابی توصیفی را مورد بررسی قرار داد.
از آنجا که هم اکنون تمامی نظام آموزشی دبستانی تحت پوشش برنامه
ارزشیابی کیفی توصیفی قرار گرفته است. امکان بررسی و پژوهش مناسب به
صورت مقایسه ای وجود ندارد .میتوان دورههای تحصیلی بالاتر ازآن را مد
نظر و مورد مقایسه قرارداد. به این صورت که وضعیت انگیزشی دانش
آموزان دورههای بالاتر تحصیلی را بررسی نمود با توجه به آن که در حال
حاضر در تمامی دوره ابتدایی الگوی ارزشیابی توصیفی اجرا می شود و دوره
های بالاتر با الگوی کمی. این مقایسه می تواند ثمربخش باشد. یعنی مقایسه در
دو دوره متفاوت صورت میگیرد سالهای سال است که الگوی ارزشیابی کمی
در دوره راهنمایی ( هم اکنون متوسط اول) و دبیرستان ( هم اکنون متوسطه
دوم) اجرا می شد.
شواهد کافی از افت تحصیلی و افت انگیزشی دانش آموزان در دوره های
متوسطه اول و متوسطه دوم در دست است.گزارشها از تکرار پایه / تجدید
شدهها بسیار زیاد است به ویژه در پایه اول دبیرستان افت تحصیلی بالایی
گزارش شده است تا جایی که اطلاع دارم نزدیک به سی درصد . این افت
تحصیلی و افت انگیزشی در دوره متوسطه دوم که به شدت رقابتی بوده و
بازخوردهای نمره ای در آن به کار گرفته میشود و دانش آموزان در فضایی
قرار گرفته اند که بسیار کنکور زده است و با مفروضات مخالفان ارزشیابی
کیفی توصیفی کمی عجیب به نظر می رسد. به نظر می رسد که افت تحصیلی
در دو دوره تحصیلی متوسطه اول و دوم که در آن نمره در رقابت برای
دانشگاه، مدارس تیزهوشان و مدارس نمونه دولتی و المپیادها وجه غالب آن
است دلیلی دیگری باید داشته باشد.
به نظر می رسد که در این دو دوره تحصیلی هم موتور انگیزشی یادگیری
دانشآموزان رو به خاموش است یا با راندمان پایینی فعالیت می کنند یا شاید
موتور یادگیری دانش آموزان با راندمان پایین ک یا افتار می کند. این بدان
معناست که مسأله افت تحصیلی در نظام آموزشی ما مسأله پیچیده است که به
سادگی نمیتوان آن را به یک علت خاص یا برنامه خاص نسبت داد. این
واقعیت نشان می دهد که پیگیری و رصد پدیده افت تحصیلی که در تمامی
پیکره نظام خود را آشکار کرده است با این تحلیل های ساده امکان پذیر است
و باید عمیقتر به آن نگریست. حتی اگر این فرض را قبول کنیم که ارزشیابی
کیفی توصیفی موجب افت تحصیلی یا افت انگیزش یادگیری دانش آموزان شده
باشد باز هم نمی توان تمامی این تغییرات در پیشرفتتحصیلی را با تغییر
درنظام ارزشیابی ( یعنی تبدیل ارزشیابی کمی به کیفی) توضیح داد. لذا دنبال
متغییر های تاثیر گذار دیگری باید گشت. متغییرهایی که در بافت فرهنگی
جامعه وبا تغییرات جامعه امروزی ارتباط دارد.
به نظر میرسد که در مقایسه با گذشتهها تحصیلات رسمی عمدتاً برای کسب
مدرک وبه دنبال آن کسب مدارج اجتماعی به ویژه دسترسی به تحصیلات
عالیه و موقعیتهای شغلی مناسب انجام میشد. جذابیت ورود به دانشگاه،
کسب مدرک تحصیلی و به دنبال آن یافتن موقعیتهای شغلی بهتر و بالاتر،
عامل انگیزش اجتماعی فرهنگی بود که موتور یادگیری دانشآموزان را فعال
نگه میداشت. امروزه ودر شرایط فعلی جامعه تحصیلات رسمی و مدرک
تحصیلی این جذابیت را ندارد، در دسترسی به دانشگاه ورو د به تحصیلات
عالی آسان شده است و به سادگی و با مشکل اندک دانشآموزان فارغ
التحصیل شده از دبیرستان به آن دست مییابند. در چنین فضایی موتور
یادگیری دانش آموزان با فشار معکوس اجتماعی، یعنی پایین آمدن ارج
تحصیلات رسمی در مراحل پایین تر به سبب کاهش ارج
اجتماعی تحصیلات عالی تحت تأثیر خود قرار می گیرد و دچار نوسان و
افت و خیز می شود.
از دیگر سو رقبای نظام آموزشی رسمی بسیار زیاد و پرقدرت ظاهر شده اند،
توسعه فضای مجاز و فناوری اطلاعات و ارتباطات دسترسی آسان به
اطلاعات را برای همگان فراهم کرده است، امکان یادگیریهای متنوع را
برای عموم فراهم آمده است. منابع دیگر چون ماهواره و مانند اینها که به
صورت رسمی و غیررسمی فعال هستند رقبای جدی برای نظام آموزشی
رسمی به شمار میروند، این رقبا اندک اندک جذابیت بیبدیل آموزشهای
رسمی را کاهش داده اند به ویژه این که این نظام نتوانسته است خود را از
چنبره الگوی سنتی آموزش رها سازد و شیوه کسالت آور گذشته را ( کتاب
محوری- حافظه محوری) را همچنان دنبال می کند.
در واقع نظام آموزشی با دنبال کردن رویههای سنتی و عدم پویایی نتوانسته
است در رقابت به نحو کیفی خود را بازسازی و متناسب سازی نماید هرچند نشانه هایی از این تحول خواهی مانند« مدارس هوشمند» گزارش می شود اما واقعیت این است که روح حاکم بر نظام آموزشی همان رویه های سنتی است . ورود تخته های هوشمند و کامپیوتر و استفاده از نرم افزارهای آموزشی به کلاس اگرچه تغییراتی قابل توجه اند، اما چرخشهای محوری محسوب نمی شوند یعنی فرهنگ حاکم بر فضای یاددهی- یادگیری تغییر اساسی نکرده است. نظام آموزشی در این جریان به دلیل عدم پویایی از رقبای خود به ویژه رسانه و منابع رقیب دیگر عقب تر است. این کاهش جذابیت به سبب وجود رقبای قدرتمند و جدید عامل اجتماعی دیگری بر انی افت تحصیلی است
اما مدعای ایجاد افت تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی به سبب اجرای برنامه ارزشیابی کیفی از منظر دیگری قابل بررسی است این مدعا بر انگاره علمی/ فلسفی خاصی استوار است که این انگاره در عصر حاضر در میان انگارههای رقیب و بدیل با کم اقبالی در مجامع علمی روبروست. واکاوی مبنای روانشناختی و فلسفی این مدعا می تواند به روشنگری فضای بحث کمک کند.
مبنای روانشناختی این مدعا این است که موتور یادگیری دانشآموزان در فضای آموزشی رسمی با سوخت انگیزشی پاداش و تنبیه به حرکت در میآید یکی از شکلهای پاداش وتنبیه، بازخورد کمی به صورت نمره است در واقع دانش آموزان از زمانی که وارد نظام آموزش رسمی می شوند برای موتور یادگیری آنها که قبلاً براساس تمایل طبیعی و ذاتی کار می کرد و موفقیت های بی شماری همنصیب یادگیرنده می کرد یک سوخت انگیزشی اعتباری تعریف میکنند . این سوخت انگیزشی اعتباری دارای دو عنصر است نخست رقابت و دوم پاداش و تنبیه از طریق نمره.
عنصر رقابت در نظام آموزشی براساس آموزه های اسپنسر که به نظریه تکامل اجتماعی معتقد است وارد نظام آموزشی شده است و عنصر بعدی تحت تأثیر آموزههای نظریه رفتارگرایی کلاسیک. هر دو این مبنای فلسفی و روانشناسی با چالش های عمیقی روبرو هستند و امروزه اقبال بسیار کمی از آن در مجامع علمی و عملی دیده می شود نقد این دو دیدگاه در این جا به اطناب بحث می انجامد لذا از ورود به آن پرهیز می شود. اما این پرسش جدی و اساسی قابل طرح است که به چه دلیل سوخت انگیزشی طبیعی و خدادادی که دانش آموز قبل از ورود به دبستان با آن توانایی بسیاری را یاد گرفته اند مورد بی مهری واقع شده و یک نظام انگیزشی ساختگی ( رقابتی - نمره ای ) جایگزین آن میشود به سخن دیگر این نظام انگیزشی طبیعی چه اشکالی داشته است که در نظام تربیت رسمی ( آموزش و پرورش)کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
واقعیت این است که نظام آموزشی رسمی دارای عناصر و مؤلفههایی است که سالها پیش متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی آن شکل گرفته است و در طول سال ها نتوانسته است چرخشهای مناسبی را برای متناسب سازی با تحولات اجتماعی ایجاد کند . آن عناصر و مؤلفهها امروزه کارایی خود را از دست داده است و پاسخگوی نیازها و شرایط امروزی نیست. روحیه محافظه کاری این نظام راه را بر ایجاد چرخشهای مناسب برای هماهنگ شده با شرایط و مقتضیات بسته است. این در حالی است که نظریههای بدیل دیدگاه تکامل اجتماعی اسپنسر و دیدگاه رفتارگرایی ضمن نقد این دو به الگوها شیوه های جدیدتر و متعالی برای نظام آموزشی رسمی رسیده اند. رویکردهای شناختی، و سازنده گرایی در روانشناسی ، رویکردهای جدید برنامه ریزی درسی رویکردهای جدید ارزشیابی پیشرفت تحصیلی از آن جمله اند
جان کلام در این مرحله از بحث این است که مبنای نظری مدعای « افت تحصیلی به سبب ارزشیابی توصیفی»، مبنای مستحکمی نیست و آشکار در مجامع علمی مورد نقد واقع شده است. در بخش نخست نیز از ناکافی بودن شواهد میدانی برای این مدعا سخن گفیم .
دکتر محمد حسنی