جایگاه آزمون ها ی مداد کاغذی در مقیاس وسیع در ارزشیابی کیفی - توصیفی
این مطلب از وبلاگ دکتر حسنی انتخاب شده است.
یکی از پدیدههای رایج در نظام آموزشی کشور ما وجود آزمونهایی است که توسط مؤسسات مختلف به ویژه مؤسسات خصوصی اجرا میشود. این مؤسسات آزمونهایی را در دروس مختلف و در پایه های مختلف طراحی کرده و در مقیاس وسیع(در حجم زیادی از دانشآموزان و مدارس) در سطح کشور اجرا میکنند و نتایج آن را به صورت رتبه های رقابتی در سطح کلاس، مدرسه، منطقه، استان و کشور به اعلام می کنند. این آزمونها با این فرض اجرا میشود که موجب افزایش یادگیری دانشآموزان میشود. دانشآموزان سیاستهای تکمیلی آن مانند دادن جوایز به افراد با نمرات و رتبه های بالا، موجب تشدید رقابت و افزایش انگیزهی فعالیت یادگیری خواهد شد.
وجود آزمونهای گزینشی مدارس تیز هوشان و مدارس نمونهی دولتی متاسفانه موجب تشدید گرایش به این آزمونها شده است. به واقع، بعد از گسترش عوارض و عواقب ناگوار کنکور در دورهی متوسطه چشم صاحب نظران به این پدیده در دورهی دبستانی روشن شده است! توسعهی این پدیده در دورهی دبستانی عوارض ناگوارتری به همراه دارد. زیرا دانشآموزان دورهی دبستانی به لحاط شرایط روانی و جسمانی آمادگی و تحمل رقابت و فشارهای روانی ناشی از این آزمونها را ندارند. از سوی دیگر اجرای این آزمونها با شیوهی رایج با اصول شانزده گانهی حاکم بر ارزشیابی، مصوب شورای عالی آموزش و پرورش منافات دارد و از همه ناگوارتر این که برخی از مدیران و معلمان دورهی دبستانی به این جریان دامن می زنند.
آزمونهای مقیاس وسیع آزمونهایی هستند که به منظورهای خاصی در نظامهای آموزشی جهان مورد استفاده قرار می گیرند. گاه این آزمونها برای ارزشیابی یک برنامهیدرسی یا یک دورهی آموزشی در سطح ملی انجام میگیرد. در این شکل آزمونهای مقیاس وسیع، هدف ارزشیابی عملکرد یادگیری دانشآموزان نیست. به همین سبب، هیچ بازخوردی به دانشآموز داده نمیشود. زیرا نتایج آزمون برای بررسی میزان موفقیت و ضعفهای برنامه آموزشی یا برنامه درسی است. شکل دیگر این آزمونها به قصد ارزیابی و گزینش دانشآموزان برای ورود به دورهی بالاتر اجرا میشود. مانند آزمونهای کنکور و امتحانات نهایی در دورهی متوسطه. شایان ذکر است که این گونه آزمونها توسط نهادهای رسمی ذیصلاح صورت میگیرد.
در حقیقت در دورهی دبستانی، جز موارد فوق الذکر، هر گونه آزمونی خارج از چارچوب ارزشیابی کلاسی که با مدیریت معلم انجام نگیرد و بازخورد آن به صورت بازخوردهای توصیفی و بهبود دهندهی جریان یادگیری نباشد بر خلاف اصولِ الگوی ارزشیابی کیفی توصیفی است. این گونه ارزشیابیها هیچ بازخورد سازندهای به همراه ندارند. زیرا دانشآموز و والدین به این موضوع وقوف پیدا نمی کنند که چه موفقیتها و چه ضعفهایی در یادگیری وجود دارد. هم چنین معلم از ضعفها و قوتهای جریان یادگیری کلاسیاش تصویری درست دریافت نمی کند. به طور کلی این آزمونها مشکلات زیر را دارند[1]:
به طور خلاصه انتظار میرود مدیران و معلمانی که به تأثیر مثبت و سازندهی ارزشیابی کیفی توصیفی باور عمیق دارند، مانع گسترش این آزمونها شوند.